💗 😍 شروع ثبت نام دوره های آموزشی به صورت حضوری و آنلاین 😍 💗

با ما در ارتباط باشید . . .

💗 😍 شروع ثبت نام دوره های آموزشی به صورت حضوری و آنلاین 😍 💗

جهان نما > مقالات تخصصی > اصول و مبانی سینما

اصول و مبانی سینما

سینما

اصول و مبانی سینما

بخش اول جزوه جمع آوری شده اصول سینما و کارگردانی (تاریخچه تا زوایای دوربین و اصطلاحات) ، این مبحث را به طور کامل و رایگان مطالعه نمایید.

تاریخچه و مبانی سینما از مهم ترین عوامل برای یادگیری این حرفه می باشد. در این مقاله نکاتی از اصول سینما را با هم مرور می کنیم.

تاریخچه سینما

برادران لومیر در سال ۱۸۹۵ سینماتوگراف را اختراع کردند، اما نمی‌توان این دو برادر فرانسوی را یگانه مخترعانی دانست که به پیدایش سینما کمک کردند.

پیدایش سینما و فن فیلمبرداری خود مرهون پیشرفت‌های بسیار زیادی هم در عرصهٔ تکامل نگاتیو و هم تکامل دستگاه‌های اولیه عکاسی بود. به‌طوری که نمی‌توان قاطعانه از یک نفر به عنوان مخترع سینما نام برد. دستگاه‌هایی همچون کینتوسکوپ (ساخته توماس ادیسون) ، ویتاسکوپ و بایوسکوپ همگی در پیدایش دستگاه سینماتوگراف مؤثر بوده‌اند.

برادران لومیر خود ده‌ها فیلم کوتاه ساختند که همه آن‌ها از یک نما تشکیل می‌شد و قطع و وصل و تدوین در آن‌ها وجود نداشت. از جمله این فیلم‌ها می‌توان به «ورود قطار به ایستگاه» (که به عنوان اولین فیلم ساخته شده به دست بشر محسوب می‌شود) . «خروج قایق از لنگرگاه»، «غذا خوردن کودک» و خروج کارگران از کارخانه اشاره کرد.

پس از لومیرها، ژرژ مه‌لیس باعث تکامل فن سینما شد. دیدگاه مه لیس نسبت به سینما دیدگاهی تئاتری بود. او پرده‌های گوناگونی از نمایش را فیلمبرداری می‌کرد و سپس این پرده‌ها را به یکدیگر متصل می‌کرد. ژرژ مه‌لیس همچنین پدیدآورنده فن تروکاژ در سینماست.

پس از مه لیس ، ادوین اس پورتر باعث تکامل بنیادین و ساختاری سینما شد. او با ساختن فیلم‌های «زندگی آتش‌نشان آمریکایی» و «سرقت بزرگ قطار» سینما را به عنوان پدیده‌ای که امروزه می‌شناسیم معرفی کرد. سینمای پورتر دیگر ارتباطی به تئاتر نداشت ، بلکه به هنری مستقل و جدید تبدیل شده بود. پورتر ، پیشگام فن تدوین فیلم نیز می‌باشد. راهی که او در سینما آغاز کرد در نهایت به سینمای داستان‌گوی هالیوود منجر شد.

ساختار سینما

در آغاز سینما را بیشتر یک پدیده علمی صنعتی می‌دانستند. در سال‌های جنگ جهانی اول، سینما به عنوان یک وسیله نمایشی و سرگرمی، رونق تجاری یافت. سپس قابلیت‌های هنری آن توسط فیلم سازان اروپایی و آمریکایی کشف شد. در همین سال‌ها ریچیوتو کانودو منتقد و نظریه‌پرداز ایتالیایی، سینما را «هنر هفتم» معرفی کرد. زیرا به عقیده او سینما هنری ترکیبی است که در آن همهٔ هنرها حضور دارند.

سینما به معنی ثبت حرکات است و همان‌طور که در مباحث قبل بیان شد، پیدایش تصویر متحرک در نتیجه تکامل تکنولوژی ابزارهای عکاسی بود. به همین سبب شیوه ضبط تصویر (فیلمبرداری) آن، عکسبرداری پشت سر هم، البته با فواصل زمانی ثابت و متوالی است. هیچ هنری به استثنای رسانه تلویزیون ، نتوانسته از لحاظ محبوبیت ، فراگیری و نیروی تأثیر بر عواطف و افکار مخاطب ، با سینما رقابت کند. به همین دلایل و همچنین به آن علت که سینما به صنعت فن و ابزارهای فنی اتکای زیادی دارد ، آن را «هنر قرن بیستم» نامیده‌اند.

منشأ اصطلاح سینماتوگرافی واژه‌ای یونانی (کینه ما) به معنای حرکت است.

سینماتوگرافی به معنای «حرکت نگاری» یا فن ضبط حرکت است.

تاریخ تکامل و تحول سینما را به‌طور کلی می‌توان به سه دوره عمده تقسیم‌بندی کرد. (با تأکید بر فنون و تکنیک‌های سینمایی)

  1. دوره سینمای صامت: در سال ۱۸۹۵ دوره سینمای صامت آغاز شد. این دوره به زمان سینمایی بدون صدا و ساخت فیلم سیاه و سفید مربوط می‌شود.
  2. دوره سینمای ناطق: در سال ۱۹۲۷ (اکتبر۱۹۲۷، فیلم خواننده جاز) عصر فیلم صدادار آغاز شد و عامل صدا، عملاً سینما را به صورت یک هنر سمعی-بصری درآورد.
  3. دوره سینمای رنگی: از اواخر دهه ۱۹۳۰ میلادی با اختراع فیلم رنگی آغاز شد.
  4. دوره سینمای دیجیتال.

حرکت در سینما

ﺣﺮﮐﺖ ، ﺍﺳﺎﺱ ﻭ ﺟﻮﻫﺮ ﺳﻴﻨﻤﺎﺳﺖ. ﺳﻴﻨﻤﺎ ﻫﻨﺮﯼ ﺩﻳﻨﺎﻣﻴﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﻴﻢ ﮐﻪ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻋﮑﺎﺳﯽ ﻣﺘﺤﺮﮎ ﺍﺳﺖ.  ﻣﮑﺎﻧﻴﺴﻢ سینما ﺑﺮ ﺧﻄﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﮎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻴﻦ ﺗﺼﺎﻭﻳﺮ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﺮﻣﺎﻝ 24 ﻓﺮﻳﻢ (ﻋﮑﺲ) ﺩﺭ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻳﺪ، ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻳﻌﻨﯽ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺗﻮﻫﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺣﺮﮐﺖ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺟﻬﺖ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻳﺪﻩ ﻣﺸﺨﺼﯽ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭﺑﻴﺎﻭﺭﺩ. ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﻋﻮﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺥ ﮐﺸﻴﺪﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﯽ ﻫﺎﯼ ﺗﮑﻨﻴﮑﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﻋﺠﻴﺐ ﻭ ﻏﺮﻳﺐ ﻭ ﺳﺮﮔﻴﺠﻪ ﺁﻭﺭ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻴﭻ ﻫﺪﻓﯽ ﭘﺸﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺍﻳﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﻴﻨﻤﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺎﻟﻴﻮﻭﺩ ﻭ ﻓﻴﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺍﮐﺸﻦ ﺁﻣﺮﻳﮑﺎﻳﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺳﺎﻡ ﺁﻭﺭ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺪﻓﺸﺎﻥ ﻣﺮﻋﻮﺏ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮ ﺍﺳﺖ. ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺎﺛﻴﺮﺍﺕ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺣﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺗﺎﺛﻴﺮﺍﺕ ﺑﺮﺧﯽ ﺯﻳﺒﺎﻳﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻫﻢ ﺩﺭﺍﻣﺎﺗﻴﮏ.

چهار دسته عمده ﺣﺮﮐﺖ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ در سینما

  • ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺳﻪ ﭘﺎﻳﻪ ﺛﺎﺑﺖ
  • ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﻟﯽ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﻭﯼ ﺭﻳﻞ ﻭ ﮐﺮﻳﻦ
  • ﺣﺮﮐﺖ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ
  • ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺍﭘﺘﻴﮑﯽ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﻳﺎ ﺯﻭﻡ

انواع حرکت دوربین

  • تیلت ( Tilt )
    دوربین روی سه پایه قرار میگیره و فقط سرش به سمت بالا یا پایین حرکت میکنه.
  • پن ( Pan )
    وربین روی سه پایه قرار میگیره و فقط سرش به سمت چپ یا راست حرکت میکنه.
  • پن شلاقی ( Swish Pan )
    دقیقا همون پن انجام میشه با این تفاوت که فقط دو سر مهم ماجرا نمایش داده میشه.
  • زوم ( Zoom-in Zoom-out )
    دوربین ثابته فقط لنز دوربین حرکت میکنه و فاصله کانونی تغیر میکنه.
  • دالی ( Dolly )
    در حالت کلی فلسفه این حرکت این است دوربین به آرامی رو به جلو یا رو به عقب حرکت می کند. برای اکثر فیلمسازان دوربین مانند چشم تماشاچی است و حرکت دالی مانند نگاه کردن به سوژه و قدم زدن به سمت آن یا از آن دور شدن است.
    این یک حرکت سه بعدی رو به جلو یا رو به عقب است است و به صورت فیزیکی تماشاچی یا به سوژه نزدیک و یا از آن دور می‌شود و بک گراند سوژه نیز به صورت مداوم حرکت می کند.
    حرکت رو به جلو یا عقب تنها راه استفاده از دالی نیست. همچنین حرکت تعقیب و گریز نیز که معمولا از کنار یا از پشت سر سوژه را تعقیب می کند از دیگر موارد استفاده از دالی است.
  • کرین ( Crane )
    دوربین روی کرین یا جرثقیل قرار میگیره و میشه تا شعاع حتی 24 متری و بیشتر مانور حرکتی داد.
  • تراولینگ (traveling)
    ﺣﺮﮐﺖ ﺍﻓﻘﯽ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﻭﯼ ﺭﻳﻞ ﺭﺍ ﺗﺮﺍﻭﻟﻴﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﻨﺪ. ﺣﺮﮐﺖ ﺗﺮﺍﻭﻟﻴﻨﮓ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻳﮏ ﺳﻮﮊﻩ ﻣﺘﺤﺮﮎ ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ، ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻠﯽ ﮐﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ، ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻣﺜﻞ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺳﻮﺍﺭﯼ ، ﺩﻭ ﻣﻴﺪﺍﻧﯽ، ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻏﻴﺮﻩ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ.
  • نمای قوسی ( Arc Shot )
    نمایی که طی آن دوربین دایره ای ناکامل را دور سوژه می پیماید. از این نما می توان برای ایجاد حالتی سرگیجه آور استفاده کرد.

انواع نماها

  • اکستریم کلوز آپ ( E.C.U ) یا اینسرت (INSERT )
    درشت ترین نما در سینما است. این اصطلاح بیشتر در انسان کاربرد دارد وشامل نمایی از چشمها ، لبها ودست انسان می باشد.
  • کلوز آپ (C.U )
    نمای درشت از چهره انسان از زیر چانه تا بالای سر را می گویند. این نما می تواند گویای حالات خاص فرد درموقعیتهای متفاوت باشد و برای تاثیر گذاری بیشتر بر بیننده مورد استفاده قرار می گیرد.
  • مدیوم کلوز آپ (M.C.U)
    این نما برای توجه دادن مخاطبان به صحبتهای شخص بسیار کاربرد دارد و کادر مناسبی برای مصاحبه های تلویزیونی می باشد.
  • مدیوم شات یا نمای میانه (M.S)
    گاهی لازم است مقداری از اشیا و حال و هوای صحنه توام با فرد نشان داده شود تا بینندگان با محیط و موقعیت فرد در صحنه اندکی آشنا شود از این نما استفاده میشود.
  • آمریکن شات (A.S)
    نمایی است از زانو به بالا و معمولا در فیلمهای آمریکایی و وسترن استفاده می شود. در این نماتاثیر محیط بیشتر شده و به همان اندازه از تاثیر فرد کاسته شده است.
  • مدیوم لانگ شات یا فول شات (M.L.S)
    نمایی است تمام قد ازانسان که بعضی آن را لانگ شات نیزمی گویند.

 

سایر نماها

  • تو شات (TWO.S)
    این نما برای نشان دادن دو نفر در حال صحبت کردن یا انجام دادن کاری که در ارتباط با هم هستند به کار می رود .
  • کلوز شات (C.S)
    گاهی لازم است تمام افراد در یک خیابان یا در حال خروج از ایستگاه مترو
    از ناحیه سینه به بالا نشان داده شوند که درحال حرکت به طرف دوربین هستند
  • اور شولدر
    نمایی است که از پشت سر وشانه فردی ، M.C.U یاC.U فرد دیگر گرفته می شود.
    در این نما قسمت کمی از پشت سر وشانه فرد پشت به دوربین
    دیده می شود. زیبایی‌شناسی درحقیقت بررسی علمی و نظام مند مفهوم زیبایی است. گرچه زیبایی را نمی‌توان امری فردی و سلیقه‌ای دانست اما عموم مردم معمولاً در مورد زیبایی یا نازیبایی یک اثر ادبی یا فیلم به اتفاق نظر می‌رسند.

زیبایی شناسی

کشف علل و عناصر دخیل درزیبا ماندن یک اثر یا فیلم درحوزهٔ دانش گستردهٔ زیبایی‌شناسی نهفته‌است.
در این بخش با اصطلاحات سینمایی بیشتر آشنا میشویم?

  • اَکتور(Actor): بازیگر ، هنرپیشه مرد
  • اَکتریس(actress): بازیگر ، هنرپیشه زن
  • آمفی‌تئاتر: محل نشستن تماشاچیان در ردیف‌های نیم‌دایره
  • آرتیست: هنرمند (معمولاً دارندهٔ نقش اول)
  • اِستودیو: محل تهیه فیلم
  • پروژکتور: نورافکن فیلم
  • پی اس : نمایشنامه
  • پِرسُوناژ: بازیگران تئاتر یا سینما
  • تراژدی: غم‌انگیز
  • دِکور: عوامل تزیینی مانند نقاشی، وسیله، اثاث
  • دِرام: غم‌انگیز
  • رُل: نقش
  • سناریو: فیلم‌نامه یا همان متنی که کارگردان از روی آن فیلم می‌سازد.
  • سِکانس: عملیات ممتد و مداوم بدون مکث و توقف
  • مِلودرام: آمیخته‌ای از صحنه‌های تفریحی و غم‌انگیز است.
  • اتالوناژ (تصحیح رنگ در فیلم): به اصلاح رنگ ونور فیلم، درمرحلهٔ پایانی تدوین می‌گویند که در آن نور و رنگ تصاویر به گونه‌ای همسان اصلاح می‌شوند.
  • اسکوپ: فیلم پرده عریض سینمایی است که هنگام نشان دادن در تلویزیون سیاهی دربالا و پایین تصویر دیده می‌شود.
  • آنونس: فیلم کوتاهی که برای تبلیغ و معرفی یک فیلم تهیه می‌شود.
  • اینسرت: تصویر کوتاهی که رابط دو تصویر دیگر است.
  • فلش بک (بازگشت به گذشته):نمایش صحنه‌های اتفاق افتاده درگذشته که در حال حاضر نشان داده می‌شود.
  • برداشت: به فیلمبرداری از یک صحنه ، برداشت می‌گویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود. برداشت می‌تواند نمایی چند ثانیه‌ای یا چند دقیقه‌ای باشد.
  • برداشت طولانی: نمای طولانی یا سکانسی که بدون قطع در یک برداشت گرفته شود.
  • برداشت مجدد: فیلمبرداری مجدد از صحنه‌ای که مورد قبول کارگردان واقع نشده‌است. ممکن است به خاطر ایراد دربازی، گفتگو، نور ، صدا و ورود غیر منتظرهٔ افراد به کادر یا هر ایراد غیرقابل پیش‌بینی دیگر ، برداشت مجدد صورت می‌گیرد.
  • برش (قطع یا کات): قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی (مونتاژی) که با برش راش‌ها در نهایت فیلم توسط مونتاژگر بر اساس دکوپاژ آماده می‌شود.
  • بک گراند: صداها، اجسام و مناظری را که درعمق تصویر دیده یا شنیده می‌شوند بک گراند می‌گویند.
  • بوم: بوم میلهٔ قابل انعطافی است که میکروفون را بر سر آن نصب می‌کنند و برای صدابرداری به کار می‌رود. کاربرد آن نزدیک ساختن میکروفون به بازیگران در حال گفتگو یا منابع صدایی مختلف است.
  • پال: نوعی سیستم رنگی ضبط وپخش ویدئویی که اکنون درایران استفاده می‌شود.
  • پلاتو: صحبت‌های مجری برنامه تلویزیونی که درابتدا، وسط وانتهای برنامه اجرا می‌گردد.
  • پلان (نما): از لحظهٔ روشن شدن دوربین فیلمبرداری تا لحظه‌ای که کارگردان کات می‌دهد، یک پلان شکل می‌گیرد. پلان گاهی دربرداشتی بسیار بلند انجام می‌گیرد که به آن پلان سکانس گفته می‌شود. هر صحنه از یک یاچند پلان تشکیل شده‌است.
  • تیتراژ: قسمت ابتدا و انتهای برنامه که به معرفی برنامه و عوامل ساخت می‌پردازد.
  • تدوین (مونتاژ): تدوین مرحلهٔ بعد از اتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلم‌نامه کنار هم چیده می‌شوند. در این مرحله است که نماها و صداهای مختلف خط روشن وروانی پیدا می‌کنند.
    درتدوین ، فیلم ضرباهنگ و ریتم مورد نظر را پیدا می‌کند و اندازهٔ زمانی نما و نقطهٔ قطع هر نما مشخص می‌شود ، به گونه‌ای که انتقال از صحنه‌ای به صحنه‌ای دیگر نرم و بدون پرش وتوی ذوق زدن انجام پذیرد.
  • تدوینگر: تدوینگر ، هنرمندی است که کار تدوین فیلم را ماهرانه سامان می‌دهد. وی مسئولیت ترکیب نماها و انطباق نوارهای صدا با نماها را به عهده دارد.
    دستاورد کار تدوینگر پیدا کردن ریتم و ضرباهنگ و همسان شدن همهٔ اجزاء فیلم است. در واقع – اندازه نماها و سکانس‌ها و چگونگی استفاده از تمهیدات ویژهٔ سینمایی در این مرحله انجام میگرد.
  • تروکاژ (حقه‌های سینمایی): به‌طور کل به جلوه‌های ویژه اطلاق می‌گردد مانند انفجار، افکتهای کامپیوتری و …
  • جامپ کات (پرش تصویری): کات نادرست یا پرش در تصویر.
  • جلوه‌های صوتی: سرو صداهای متفرقه مانند صدای پا، باز و بسته شدن در و… که علاوه بر صدای هم‌زمان (موسیقی و گفتار) به باند صدای فیلم اضافه می‌شود.
  • جلوه‌های ویژه: عبارت است از ترفندها و روش‌هایی که به وسیلهٔ آن‌ها می‌توان صحنه‌ای را که اتفاق نیفتاده است وگاه اساساً رخ دادنی نیست ، به گونه‌ای نشان داد که گویی اتفاق افتاده‌است. جلوه‌های ویژه معمولاً در صحنه‌هایی شامل آتش‌سوزی ، انفجار ، زلزله، سفر به سرزمین رؤیاها و … به کار می‌رود.
  • حرکت (اکشن):
    ۱- فرمانی است که کارگردان سر صحنهٔ فیلمبرداری برای شروع کار به بازیگران می‌دهد. این فرمان معمولاً بعد از آمادگی نور، صدا و دوربین صادر می‌شود و کارگردان به ترتیب می‌گوید «نور، صدا، دوربین» واگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید ، دستور «حرکت» می‌دهد.
    ۲- اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته می‌شود.
    ۳- در اصطلاح به فیلم‌های پرزد و خورد با حرکات فراوان دوربین و ریتم پرهیجان و سریع تدوین نیز گفته می‌شود.
  • خارجی : خارجی، نمایی است که درفضای باز فیلمبرداری می‌شود ویکی از کلمات راهنمایی است که بالای هر صحنه از «فیلمنامه» نوشته می‌شود، مانند: خارجی. خیابان. شب.
  • داخلی : نمایی است که درمکان سرپوشیده فیلمبرداری می‌شود ویکی از کلمات راهنمایی است که بالای هر صحنه از «فیلمنامه» نوشته می‌شود، مانند: داخلی، آپارتمان، روز.
  • دکوپاژ : تقطیع فنی فیلم‌نامه که در آن صحنه‌ها به نماهای مشخصی تقسیم و در اصطلاح خرد می‌شود. در این مرحله، اندازهٔ نماها، زاویهٔ دوربین و حرکت دوربین توسط کارگردان معین می‌شود.
  • دکور صحنه : فضایی که به تقلید از یک مکان واقعی استودیو برای فیلمبرداری آماده می‌شود.
  • دیافراگم : دریچه‌ای به شکل عنبیهٔ چشم در دوربین فیلمبرداری یا عکاسی است که بین نوار خام و عدسی قرار می‌گیرد و میزان نوردهی به نوار فیلم را کنترل می‌کند.
  • دیزالو : ساده‌ترین و پرکاربردترین افه تصویری است برای چسباندن دو تصویر پشت سرهم که باعث می‌شود تصویر اول توی تصویر دوم محو بشود.
  • دفیوزر : ورقه‌ای از جنس پارچهٔ ریز بافت که جلوی منبع نور صحنه قرار می‌گیرد تا نور صحنه پخش شود و سایه روشن‌ها به اصطلاح نرم گردد.
  • راش : تصاویر فیلم‌برداری شده (شاتها) بدون تغییر و بدون کم و زیاد. نسخهٔ چاپ شدهٔ نگاتیوهای فیلمبرداری شده همراه با صدا را نیز راش می‌گویند که معمولاً برای بازبینی نماهای برداشت شدهٔ روزانه جهت بررسی کیفیت آن‌ها ازنظر بازی وتصویر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • راف کات : عبارت است از بریدن و چسباندن نماهای پی در پی براساس خط داستانی فیلم‌نامه. که بدون تطبیق شروع و پایان نماها با نماهای قبلی و بعدی و نیز بدون اضافه کردن باند صدا و موسیقی و حذف تصاویر راشهای، خراب و بلا استفاده است.
    در واقع مونتاژ اولیه است که تصاویر مورد استفاده را از راش‌ها انتخاب می‌کنند و پشت سرهم می‌چسبانند.
  • رج زدن : علامت‌گذاری صحنه‌های خاص. با توجه به پرهزینه بودن وسایل مختلف به کاررفته در ساخت فیلم ، از تجهیزات فیلمبرداری گرفته تا و سایل صحنه و به ویژه اجاره بهای مکان‌ها ، دستیار کارگردان مجموعه نماهای مثلاً مربوط به یک هتل یا خانه یا موقعیت دیگر را که در کل فیلم‌نامه پراکنده شده.
    براساس خط داستانی فیلم‌نامه کنار هم ردیف و آن را برای کارگردان مشخص می‌کند.
    همچنین چون برخی بازیگرها به دلایل حرفه‌ای ویا به هر دلیل دیگر می‌بایست زودتر پروژه را ترک کنند ، تمام نماهای مربوط به آن‌ها رج زده می‌شود. پس از رج زدن، بایک برنامه‌ریزی دقیق روزانه، فیلمبرداری به سرعت انجام می‌شود وهزینه‌ها کاهش می‌یابد.
  • رفلکتور : سطح نقره‌ای رنگی که نور درموقع تابیدن به آن شدت می‌یابد. از این وسیله برای تاباندن نور خورشید به صحنه استفاده می‌شود.
  • روز به جای شب : با استفاده از فیلترهای خاص می‌توان درروز فیلمبرداری و آن را به جای نمای شب استفاده کرد. این فیلترها حجم نور روز را کاهش می‌دهند.
  • استدیکم ( Steady Cam ) : استدیکم مثل یه جلیقه تن تصویر بردار میشه و با بازوهای مکانیکی که داره لرزش های دوربین رو میگیره.

 

اصطلاحات بکار رفته برای لنز های دوربین

  • Wide Lens / لنز واید / لنزی با فاصله کانونی کمتر از سنسور یا اندازه فیلم ( زیر ۳۵ میلیمتر در فول فریم ).
  • Normal Lens / لنز نرمال / لنز با فاصله کانونی برابر با چشم انسان ( معمولا ۵۰ میلیمتر ).
  • Tele ، Telephoto Lens / لنز تله ، تله فوتو / لنز با فاصله کانونی بالا و بسیار بالا ( معمولا بیشتر از ۱۰۰ میلیمتر ).
  • عمق میدانی کم / Shallow Depth Of Field / اینکه سوژه در فوکوس هست و پشت صحنه کاملا خارج از فوکوس.
  • عمق میدانی عمیق ( بالا ) / Deep Depth Of Field / اینکه هم سوژه و هم پشت صحنه کاملا در فوکوس هستند.
  • (POINT OF VIEW SHOT) POV :نمایی ذهنی که صحنه ای را عینا از دید و نقطه نظر یک شخصیت نشان می دهد ، بر چشم انداز او تاکید می کند و ما را به جای او می گذارد. در فیلم ها معمولا چنین نمایی با نماهای عینی ، که نمایشگر همان شخصیت در صحنه ای است تلفیق می شود.
    این نوع نماها به ویژه در فیلم های پلیسی و ترسناک حس تعلیق فیلم را افزایش می دهد ، چون به این ترتیب تماشاگر هم به نوعی جزئی از شخصیت می شود.

 

زوایایه دوربین با سوژه

  • نمای از بالای سر ( Overhead Shot )
    این نمای درست از بالای سر شخصیت یا از فضای بالای وقوع رخداد گرفته می شود . که برای نشان دادن اسارت شخصیت در محیطی کوچک یا سردرگمی و اغتشاش حاکم بر صحنه موثر است .
  • نمای خیلی سرپایین ( Extreme High-Angle Shot )
    نمایی از بالای سر سوژه ( عمودی) ، که معمولا با بازو ، برج ، هلیکوپتر و… فیلم برداری می شود . در چنین تصاویری شخصیت ها نمود چندانی ندارند و فقط تصویری کلی از عرصه یا چشم انداز ماجرا به دست می آید .
  • زاویه عادی یا آی لول (eye level)
    این زاویه درست نقطه مقابل بازیگر قراردارد وتقریبأ همسط چشم اوست . این زاویه کمترین تاثیردراماتیکی را دارد وهیچ حالت خاصی را القا نمی کند.
  • زاویه پایین یا لوانگل (low angle)Low Angel زاویه سر بالای دوربین
    در این نما دوربین در سطح پایین تر قرارگرفته است واز پایین به بالا شخص بازیگر فیلمبرداری می شود. انگار بیننده درموقعیت پایین تر از بازیگر قرار گرفته است. از این نما برای نشان دادن برتری و قدرت بازیگر یا فرد مقابل دوربین استفاده می شود.
    در طبیعت نیز از این زاویه برای نشان دادن ساختمانهای مرتفع، عظمت و شکوه بناها و درختان و تاسیسات و… استفاده می شود.
  • زاویه خیلی پایین (very low angle)
    برای گرفتن این زاویه دوربین تقریبأ نزدیک بازیگرو روی زمین قرار می گیرد.تاثیرعظمت وقدرت بازیگر در این نما بیشتر از زاویه پایین است. البته خطوط پرسپکتیوی در آن تقریبأ از بین می رودوتصویر حالت دوبعدی پیدا می کندوباید با احتیاط استفاده شود.

 

در ادامه برای یادگیری بیشتر با مجموعه جهان نما همراه باشید.

همچنین شما می توانید با بررسی قابلیت های نرم افزار پریمیر و دانلود پریمیر تدوین های خود را شروع کنید.

اگر از نرم افزار پریمیر سر رشته ای ندارید از طریق مقاله معرفی نرم افزار پریمیر با این برنامه قدرتمند آشنا شوید.

فهرست مطالب

جدیدترین های وبلاگ

دیدگاهتان را بنویسید

سبد خرید